فیک عشق در مدرسه[پارت ۱۴♤]
شوگا خیمه زد روم
منم چشمامو بسته بودم و دعا میکردم یکی برسه
با حس سوزش روی گردنم چشمامو باز کردم
وایییی نه
شوگا دندوناشو فرو کرده بود توی گردنم و داشت خونمو مک میزد
بعد کمی دندونا شو در آمرد و مکان زخم شده رو لیس زد
بعدش چشماش دوباره قهوه ای شد و دندوناش پاک شد
وقتی به حالت طبیعی برگشت
فهمیده چه گندی زده و یکی زد توی سرش
شوگا:ایییی خداا....حالا این شینیگامی(خدای مرگ فکر کنم😑)پدر سگ نمیتونست موقعی تبدیلم کنه که توی خر نباشی...اوه مای گاد...حتما چه یونگم فهمیده جی هوپم خون آشام
+چ...چی خون آشام....ا....اصلا حواست هست چ...چی میگی....ت....تو الان به من آسیب زدی
شوگا:یعنی منو تو......ایییی خدااااااا
+فعلا وایسا بهتره نکنیم
شوگا:هه انگار جوری میگی که...
یه دفعه دوباره روم خیمه زد
شوگا:نظرت در موردم یکم شیطونی چیه؟؟؟
+تا چه حد.....
که خواست لباشو رو لبات بزاره که پاتو گرفتی جلوی دهنش
اول چون چشماش بسته بود فکر میکرد داره تو رو میبوسه
وقتی که چشماشو باز کرد سری سرشو اورد اونور
شوگا:اه...آشغال
+تو به من حس داری......
شوگا:نه
+پس چرا.....
شوگا:ادامه نده....بابا من توی مدرسه با هزار تا دختر رابطه داشتی
+آهان😐
شوگا:آره....بهتره بخوابیم
رفتیم سر جاهامون
.......
ساعت دو و سه بود که از خواب بیدار شدم
نمیدونم ولی خیلی گرمم بود
انگار داشتم آتیش میگرفتم
سریع رفتم سمت پایین تا خودمو
توی آینه بببینم
که دیدم شوگا هم لباس تنش نیست و دستاشو گرفته به خودش و میلزه....نوک بینیش هم یخ کرده و بیشتر که دیدم متوجه سیکس پکای شوگا شدم...اوه....چقدر سفید و..... اهم اهم بهتره ادامه ندم
رفتم سمتش
تازه متوجه من شده بود که سریع رفت عقب
شوگا:به من نزدیک نشو....ت...تو داری آتیش میگی
چی....من؟؟؟
رفتم خودمو توی آینه دیدم
موهام اتیش گرفته بودن
بعد به شوگا نگاه کردم
+سرته؟؟؟؟
شوگا:اوهوم
+یونگی؟؟؟
شوگا:بنال
+بیا همو بغل کنیم تا بهتر بشه
شوگا:اما من لختم
+خوب در هر صورت ماباید باهم رابطه داشته باشیم
شوگا:خب......
بعد دستاشو باز کرد
سریع رفتم بغلشو خودمو به سینش چسبوندم
من گرم بودم و اون سرد
خیلی جالبه نه؟؟؟؟
نمیدونم چرا ولی یه حسایی دانش انگار که من روی شوگا......
چطور بیود،؟؟
منم چشمامو بسته بودم و دعا میکردم یکی برسه
با حس سوزش روی گردنم چشمامو باز کردم
وایییی نه
شوگا دندوناشو فرو کرده بود توی گردنم و داشت خونمو مک میزد
بعد کمی دندونا شو در آمرد و مکان زخم شده رو لیس زد
بعدش چشماش دوباره قهوه ای شد و دندوناش پاک شد
وقتی به حالت طبیعی برگشت
فهمیده چه گندی زده و یکی زد توی سرش
شوگا:ایییی خداا....حالا این شینیگامی(خدای مرگ فکر کنم😑)پدر سگ نمیتونست موقعی تبدیلم کنه که توی خر نباشی...اوه مای گاد...حتما چه یونگم فهمیده جی هوپم خون آشام
+چ...چی خون آشام....ا....اصلا حواست هست چ...چی میگی....ت....تو الان به من آسیب زدی
شوگا:یعنی منو تو......ایییی خدااااااا
+فعلا وایسا بهتره نکنیم
شوگا:هه انگار جوری میگی که...
یه دفعه دوباره روم خیمه زد
شوگا:نظرت در موردم یکم شیطونی چیه؟؟؟
+تا چه حد.....
که خواست لباشو رو لبات بزاره که پاتو گرفتی جلوی دهنش
اول چون چشماش بسته بود فکر میکرد داره تو رو میبوسه
وقتی که چشماشو باز کرد سری سرشو اورد اونور
شوگا:اه...آشغال
+تو به من حس داری......
شوگا:نه
+پس چرا.....
شوگا:ادامه نده....بابا من توی مدرسه با هزار تا دختر رابطه داشتی
+آهان😐
شوگا:آره....بهتره بخوابیم
رفتیم سر جاهامون
.......
ساعت دو و سه بود که از خواب بیدار شدم
نمیدونم ولی خیلی گرمم بود
انگار داشتم آتیش میگرفتم
سریع رفتم سمت پایین تا خودمو
توی آینه بببینم
که دیدم شوگا هم لباس تنش نیست و دستاشو گرفته به خودش و میلزه....نوک بینیش هم یخ کرده و بیشتر که دیدم متوجه سیکس پکای شوگا شدم...اوه....چقدر سفید و..... اهم اهم بهتره ادامه ندم
رفتم سمتش
تازه متوجه من شده بود که سریع رفت عقب
شوگا:به من نزدیک نشو....ت...تو داری آتیش میگی
چی....من؟؟؟
رفتم خودمو توی آینه دیدم
موهام اتیش گرفته بودن
بعد به شوگا نگاه کردم
+سرته؟؟؟؟
شوگا:اوهوم
+یونگی؟؟؟
شوگا:بنال
+بیا همو بغل کنیم تا بهتر بشه
شوگا:اما من لختم
+خوب در هر صورت ماباید باهم رابطه داشته باشیم
شوگا:خب......
بعد دستاشو باز کرد
سریع رفتم بغلشو خودمو به سینش چسبوندم
من گرم بودم و اون سرد
خیلی جالبه نه؟؟؟؟
نمیدونم چرا ولی یه حسایی دانش انگار که من روی شوگا......
چطور بیود،؟؟
۵۷.۶k
۱۷ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.